هستی شیرین زبون

بعله... هنر نمایی ریحانه خانم ریحانه : مامان اجازه میدین با آبرنگ نقاشی کنم؟ منه ساده ی از همه جا بی خبر : آره عزیزم... چند دقیقه بعد, من : بعله... هنر نمایی ریحانه خانم ریحانه : مامان اجازه میدین با آبرنگ نقاشی کنم؟ منه ساده ی از همه جا بی خبر : آره عزیزم... چند دقیقه بعد, من :   ...

هورااااااااا........ بالاخره آقای همسر زحمت کشید و مشکلات این جانب رو حل کرد .... ...

نمی دونم چی شده مشکل از کجاست... ارسال مطلب جدید اصلا باز نمی کنه. نمی تونم عکس آپلود کنم. کلا همه چی قروقاطیه. به وبلاگ دوستان هم نمیتونم سر بزنم راه نمی ده, عکسا رو باز نمی کنه کلافه شدم...

سفری به یزد در تعطیلات نوروزی   سفری به یزد در تعطیلات نوروزی     عمو مجید هرات یه خونه ساخته بود و زحمت کشید ما رو دعوت کرد اونجا همه مون بودیم و حسابی خوش گذشت. به جز زری جون که نی نیش تازه به دنیا اومده بود نمی تونست بیاد... اینم عکس سه روزگی امیر حسن بلا     خدایش اینقدر هوا خوب بود که ریه هام سوپرایز شدن... آسمونش معرکه بود, انگار آغوش باز کرده بود و می خواست ما رودر آغوش بکشه... نگاه کردن بهش یه عالمه انرژی بهم می داد...   بعله, اینجا هم بز بزی همسایه مهمون ما بود و هستی خانم میزبانش...    مامانی...

آخه بچه با این سن به باقاله نزدیک میشه؟ + یک اتفاق جالب... آخه بچه با این سن به باقاله نزدیک میشه؟   نه خدایش نزدیک میشه؟؟؟؟   نگاه کنید چه حرف گوش کن!!!!   دخترا خجلات نکشید سر تون بالا بگیرید  ببینم کیا دارن فضولی می کنند؟؟ یا به عبارتی کد بانوگری می کنند؟؟؟ ریحانه : مامان نگاه چه باقاله بزرگی پیدا کردم...   ریحانه : مامان ( با شعف ) نگاه کن چه جوری تو خونشون خوشکل خوابیدن.... هستی: مامان مال من رو هم نگاه کن... ریحانه عاشق باقالی پاک کردن شده. فردای این روز برا پاک کردن باقالی (که بابام دوباره خریده بودن)قشقرقی به پا کرد بیا ببین...   ...

تماشای کارتون در راه سفر   تماشای صلح جویانه کارتون پلنگ صورتی   تماشای کارتون در راه سفر   تماشای صلح جویانه کارتون پلنگ صورتی (ریحانه جون وهستی جون)   تماشای انفرادی پلنگ صورتی (هستی خانم) ...

شروع یه نوروز خوب برای ما و بچه ها ((چندتا عکس جدید گذاشتم))   آغاز سفر به سمت شیراز و بوشهر بوشهر رفتیم کنار در یا.  دریایی زیبا و کاملا متفاوت با دریای شمال             هستی خانم اجازه نداری خیس بشی ها مواظب باش   هستی در حال فرار از دست موج ها     ریحانه جون مشغول بازی با موج ها     و هستی سرگرم بازی با شن ها       ریحانه : هستی بیا باهم بریم با موج ها بازی کنیم   وای داره می یاد.............. هستی بدو...............   بچه ها تا مدتی مشغول بازی بو...

توی سفر های مارکوپولویی ما, وضعیت تو تونل ها کلا این شکلی بود... توی سفر های مارکوپولویی ما, وضعیت تو تونل ها کلا این شکلی بود...       وقتی بچه ها خسته می شوند... . .وای خدای من نگاه کن اینجا چقدر به هم شبیه شدند!!! مثل سیب دو نیم شده. این طور نیست؟   ...