نوع خاصی از صدقه دادن
نوع خاصی از صدقه دادن
ریحانه حدودا 3 سالش بود . صدقه دادن از تفریحات مورد علاقه ریحانه جون بود و هست.( پارسال یکی از عیدی هاش رو یه جا به اصرار انداخت صدقه, فک کن)
هر وقت می خواستم صدقه بندازن صداش می کردم و باهم اسکناس رو تا می کردیم و می نداختیم و شاد می شدیم...
یه روز مهمون داشتم و یه عالمه کار و دسر... خواستم زود صدقه بدم و برم دنباله کار هام که سر و کله وروجک پیدا شد. اصرار اصرار که من بندازم,
- بیا مادر بنداز , بذار کمکت کنم
- نه خودم بندازم
- بذار تا کنم
- نه خودم بلدم
من هم که کار داشتم گفتم بذار مشغول باشه...
گذشت و گذشت تا اینکه مادر آقای همسر فرمودن اگه صدقاتتون جمع شده بدید داریم برا کمک جمع آوری می کنیم.
ما هم طبق سنوات گذشته چنین کردیم
کلید صندوق صدقات رو آوردیم و باز کردیم و متحیر به اسکناس بیچاره نگاه کردیم و البته مرده بودیم از خنده و راه حل دخترکم برای انداختن اسکناسی که از سوراخ صندق برزگتر بود...
صدقه دادن به روایت تصویر